بیایید فرض کنیم بانک A به سرعت به پول نقد نیاز دارد و از طرف دیگر، بانک B دارای پول نقد اضافی است و میخواهد از آن به خوبی استفاده کند در چنین شرایطی پای چه نوع قراردادی به میان میآید؟
بیایید فرض کنیم بانک آ به سرعت به پول نقد نیاز دارد و صاحب یک نوع دارایی، در مثال ما اوراق قرضه است. از طرف دیگر، بانک ب دارای پول نقد اضافی است و می خواهد از آن به خوبی استفاده کند. در چنین مواردی، بانک آ میتواند به اصطلاح در یک قرارداد ریپو یا توافق بازخرید مشارکت کند که به این گونه عمل میکند:
یک: بانک آ که فروشنده نامیده میشود، اوراق قرضه خود را به بانک ب میدهد و موافقت میکند که آنها را بعدتر، معمولاً خیلی زود، مثلاً روز بعد، بازخرید کند.
دو: بانک ب به بانک الف پول نقد مورد نیازش را میدهد.
سه: وقتی زمان سررسید فرا برسد، بانک الف اوراق قرضه را با قیمت بالاتری از بانک ب پس میگیرد. طی این مدت، بانک آ پول نقد مورد نیاز خود را دریافت کرد و بانک ب مقداری پول درآورد. از دیدگاه بانک آ، این یک ریپو یا بازخرید بود. از منظر بانک ب که در طرف دیگر معامله قرار دارد، این یک ریپوی معکوس بود؛ یعنی خرید اوراق بهادار از بانک آ به قصد فروش مجدد آنها با سود در آینده. از صندوقهای سرمایهگذاری مشترک بانکها و صندوقهای پوشش ریسک گرفته تا حتی بانکهای مرکزی، معاملات ریپو گزینهای برای انواع نهادها است. در بسیاری از موارد، ریپو با شخص ثالث اتفاق میافتد، یعنی یک واسطه، معامله بین خریدار و فروشنده را تسهیل میکند.
ممکن است متوجه شده باشید که این قرارداد خیلی شبیه است به وامی که وثیقه آن اوراق قرضه است. با این حال، تفاوت این است که در قراردادهای بازخرید، وثیقه واقعاً هر بار دست به دست میشود. حتی اگر این موقت باشد، به هر حال تغییر مالکیت صورت میگیرد.